چهار علامت مهم اعتیاد از نظر ما

چهار علامت مهم اعتیاد از نظر ما

از نظر کمپ ترک اعتیاد آوای رهایی که جزو بهترین مراکز سم زدایی و قطع مصرف مواد مخدر، محرک، گل و ... در تهران می باشد، اعتیاد به هر چیزی قابل تشخیص است و به راحتی می توان اعتیاد به هر چیزی را تشخیص داد و به خوبی آن را توصیف و تشریح کرد.

 

اگر وضعیت مزاجی انسان را به شکل یک پیوستار در نظر بگیریم، بر روی آن نقطه ای وجود دارد که در آنجا هنوز بیماری وجود ندارد و نیز نقطه ای که در آنجا بیماری قرار میگیرد. مشکلی که در تشخیص اعتیاد یک فرد وجود دارد این است که این فرد است که باید بیماری را در خود تشخیص دهد.  چرا که، تا زمانی که شخص معتاد آماده ی مواجه شدن با بیماری اش نباشد به هر طریقی که بتواند برچسب شما را رد می کند ( به اصطلاح مصرف خود و اعتیاد خود را انکار می کند) و از این تشخیص شما می رنجد. متاسفانه معتاد به دلیل استفاده از نوعی حالت دفاعی که انکار نامیده میشود آخرین فردی است که از مشکل خود آگاه می شود. به هر حال کار بیهوده و عبثی است که کسی را با تشخیص اعتیاد تحت فشار قرار دهید و بخواهید به او بقبولانید که معتاد است.

 

حال اجازه دهید به ریزه کاری های بیشتری در مورد چهار علامت عمده و اساسی اعتیاد بپردازیم:

 

1- وسواس:

به طور معمول رفتار وسواسی رفتاری جبری و تحلیل برنده است. اگر شما به چیزی (یا کسی) معتاد شده باشید، اغلب نمیتوانید از فکر کردن به آن و برنامه ریزی برای بیرون آمدن از مخمصه و گرفتاری بعدی خودداری کنید. هنگامی که در شرف انجام فعالیتی هستید ممکن است اضطراب و هیجانی را در خود احساس کنید که تا زمانی که آن فعالیت را انجام ندهید این احساس فروکش نکند و اگر چیزی مانع انجام آن شود شما احساس ناکامی داشته باشید یا وحشت زده و مضطرب شوید.اگر شما معتاد هستید به طور فزاینده ای زندگیتان را طوری برنامه ریزی می کنید تا دست یابی به مواد یا انجام فعالیت مورد نظر برای شما آسان و سهل شود.

جری معتاد جنسی که سائق و کشاننده ی وسواس عملی او سبب می شد با ترن زیر زمینی سفر کند تا با استفاده از ازدحام موجود در قطار خودش را به زنان بمالد، تشریح میکند که چطور خلق و خوی منفی اش تبدیل به میل جبری و الزام آوری شد: " بهترین نوعی که می توانم آن را توصیف کنم این است که فقط احساسی شبیه به یک نیاز و یک حالت جبری بود. حتی فرایند تفکری هم نبود که بتوانم از آن آگاه باشم."

 

2- پیامد منفی:

تصور کنید هر روز یک لیوان آب پرتقال تازه می گیرید. آن قدر طعم و مزه آن خوب است که خیلی زود این کار برای شما عادت می شود. حالا اگر شما روزی نتوانید آب پرتقال بخورید متاسف خواهید شد. بنابراین شما سعی میکنید هر شب پرتقال کافی برای صبح روز بعد در منزل داشته باشید. آیا این وضعیت را میتوان به عنوان اعتیاد در نظر گرفت؟ به هیچ وجه. این فقط نوعی عادت است. این یک الگوی رفتار تکراری است که شما از آن سود میبرید. بدون این که پیامد منفی در بر داشته باشد.

 

آنچه که موجب می شود عادتی به عنوان اعتیاد در نظر گرفته شود تاثیر نامطلوبی است که آن عادت بر شما می گذارد.

 

رفتار اعتیاد آور در کوتاه مدت برای شما لذت، آسودگی و دیگر نتایج خوش را به ارمغان می آورد.ولی در دراز مدت چیزی جز درد و رنج، غم و مشکلات بیشتر نصیب شما نخواهد کرد.

 

3- نقض در اراده و کنترل خود:

اگر شما معتاد باشید, گذشته از این پیامدهای منفی, به طور معمول قادر نخواهید بود که رفتارتان را کنترل یا متوقف کنید. همین که اولین گام را بردارید (یعنی وقتی اولین گیلاس مشروب را در دست بگیرید یا قدم به مکان شرط بندی بگذارید) علی رقم تمامی اهداف و مقاصد خوبی که برای دیگران و خود در نظر دارید و با وجود تمامی سوگندهایی که خورده اید, کنترل و توقف آن حرکت برای شما آسان نخواهد بود . علامت بسیار شاخص رفتار اعتیادی تلاشی است که فرد در جهت به کنترل دراوردن و اداره نمودن رفتار اعتیادی خود انجام میدهد, ولی اراده کافی نیست. و به جای آن که شما ماده مصرفی و رفتار وسواسی خود را کنترل کنید, این ماده مصرفی و رفتار وسواسی است که شما را اداره و کنترل می کند.

به عنوان مثال جویس که وسواس خوردن دارد چنین می گوید:

هر وقت که قصد رژیم غذایی داشتم به خود اطمینان می دادم که اراده ی من پیروز خواهد شد. فکر میکردم که من آدم باهوشی هستم. بنابر این اگر بخواهیم باید بتوانم خوردنم را کنترل کنم. اما این شکل از تفکر هیچ وقت جواب نداد. هر بار شروع به پرخوری می کردم; چه یک روز از آغاز رژیمم گذشته بود, چه شش ماه. در ابتدا با یک لقمه از غذای مورد علاقه شروع می کردم و بعد قادر به کنترل خود نبودم و در آخر, این فکر که: " دوباره پرخوری را شروع کرده ام باعث میشد احساسی از ناکامی و یاس داشته باشم ".

 

4- انکار:

همچنان که در محل کار, خانه و به طور کلی در همه جا, رویارویی های پی در پی با مشکلات آغاز می شود, معتادان در اثر اعتیاد خود و به دلیل فراموش کردن مشکلات جاری زندگی, به طور اجتناب ناپذیری دو چیز را انکار می کنند که: (1) مواد یا رفتار و فعالیت اعتیاد آورشان مشکلی است که نمی توانند آن را تحت کنترل و اداره ی خود قرار دهند و (2) نتایج و پیامدهای منفی که در زندگی با آن مواجه می شوند, در هر شکل آن با مصرف مواد یا فعالیت های وسواسی که انجام میدهند, در ارتباط است.